هنگامی که می نگریم در «خطبة عاشورا»، سخن از عدل می رود و از این که عدالت از میان رفته است، می فهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت»، فلسفة عاشورا را زنده نگاه بداریم و با قیام برای اجرای عدالت، از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم.
هنگامی که می بینیم «حبیب بن مظاهر اسدی» و «سلیمان بن صرد خزاعی»، در نامة خود به امام حسین (علیه السلام) از آن امام بزرگ می خواهند تا بیاید و با ظلمهای اقتصادی نیز مبارزه کند و برای غلبة سرمایه داران بر جامعة اسلامی و سرنوشت جامعه، چاره ای بیندیشد، خوب درک می کنیم که تکلیف مسلمانان حسینی و مؤمنان عاشورایی چیست و وظیفة مردمی که ذکر و وردشان «یا لیتنا کنا معکم» است، کدام است؟
خوب پی می بریم که آن خون که در جام خورشید ریخته است و فجر و شفق را ـ سرخ فام ـ بر سراسر آبادی ها و زندگی ها می تاباند، تجسم کدام آرمان و تبلور کدام فریاد است. این همه و این همه، فریاد دفاع از حقیقت و عدالت است که از حلقوم خونین عاشورا، لحظه به لحظه، چونان تندرهای ستیغ لرزان، در اعماق زندگیها و ملت ها طنین می افکند.
آری، مردمی که اهمیت حیاتی و دینی و انسانی عدالت را درک نکنند، جاهلند و مردمی که عدالت خواه نباشند، مرده اند و مردمی که ظلم را منحصر در ظلم سیاسی بدانند و از ظلم اقتصادی و معیشتی و فاجعة بزرگ آن ـ چنان که باید ـ آگاه نباشند، فریب خوردهاند و جامعة عاشورایی، هرگز این چنین نیست و نباید باشد.
این همه احادیث فراوان و گوناگون که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمة طاهرین (علیهم السلام) دربارة «عاشورا» و زنده نگاه داشتن آن رسیده است و آن همه ذکر ثواب و فضیلت برای احیای این مراسم و حضور در آنها و آن همه زیارت و دعا دربارة عاشورا، از جمله برای احیای این آرمان خورشیدی است که یاد شد و از این جاست که همة اقالیم قبلة موظفند تلألو این حماسة خورشیدی را در طنین پر جلال آیات عدل و قسط، همیشه درخشان و پرتوافشان حفظ کنند.
مسلمانان جهان، باید بیدار شوند و پرچم خونین عاشورا را برافرازند و پیوسته حلقههای این سلسلة الهی را در معبر قرون و اعصار به هم بپیوندند و آیات قرآن را با خون فرزندان قرآن تفسیر کنند و عدالت را هدف قرار دهند و لذت ها را نپذیرند. مستکبران پیشین می کوشیدند فروغ عاشورا را بپوشانند تا بتوانند با خیال آرام، به ستم و بیداد خویش ادامه دهند. امروز نیز برخی میکوشند تا گسترة فروغ عاشورا را محدود سازند؛ لیکن چگونه ممکن است؟
هنگامی که «گاندی» از درون «شبه قاره» می گوید: «من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم» و شیخ محمد محمد مدنی از دامن «اهرام» می نویسد: «ما باید از یاد ماه محرم سرمشق بگیریم» و متفکر اصلاح طلبی از اعماق «لاهور» فریاد می زند:
سرّ ابراهیم و اسماعیل بود
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم
آری، جوانان غیور مسلمان، در هر جای جهان و از دو مذهب اسلامی، سنی و شیعه، خون خود را به حماسة حسینی پیوند زنند و در مشرق عاشورا بایستند و با تلاوت آیات فلق، در الهام خونین نگارة شفق، درفش صلابت مقاومت اعصار را برافرازند و در جولانگاه شرف و آزادگی حضور داشته باشند و با غرق گشتن در زمزمة قرآن و نماز شب عاشورا و مدد جستن از مردانگی و شجاعت روز عاشورا، همواره، فرزندان حسین باشند و عاشورا.
نظر بدهید |